ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 19 روز سن داره
علیهعلیه، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

ریحانه

دلم میخواهد ... !

میخواهم مثل قبل از زیبایی این روزهای در کنار هم بودنمان بنویسم و شریکتان کنم در احساسی که خداوندگار مهربانیها در این روزگار بی احساس نصیبم کرده. میخواهم برای عموی مهربانم که فقط خدا میداند چقدر دوستش دارم  از شما طلب دعا کنم که چقدر بیمار شده و رنجور. اما انگار آب یخ ریخته اند روی دریای احساسم. همه اش یخ زده. نمیدانم باز هم گرمی خانه ی پراحساسمان یخ درونم را باز میکند یا نه! باشد لختی مجال برای روفتن غبار از این احساس غم دیده!
29 آبان 1391

بلوریجات

ریحانه ی عزیزم در میدان میشان دامنه ی کوه الوند:   پری کوچک خانه ی ما در میان اطلسیهای معروف همدان:   وقتی بارباپا به جای بالشت مورد استفاده قرار میگیرد!:   مشغول تاب دادن مهمان عزیز:   ریحانه و علیرضا سوار بر تک تاز ریحانه، پیتیکو:   و با اجازه از نسیم مهربانم: و خداوند نگاهبانمان باد. ...
2 آبان 1391

به یاد روزهای کودکی

چند شب قبل  یاد شعر آقای حکایتی افتادم. گلم را با همان شعر خواباندم. نمیدانم شما به یاد دارید یا نه! ولی چه خاطراتی از کودکی که نداریم. نمیدانم کودکان امروز هم در این وانفسای رکود احساس خاطره ای برایشان نقش خواهد بست یا نه!!! اصلا اگر هم خاطره ای داشته باشند آیا در خاطرشان خواهد ماند؟!!!
1 آبان 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ریحانه می باشد